امــــروز گذرگاه آینده
امــــروز گذرگاه آینده

امــــروز گذرگاه آینده

امروز

گل محمد ! افغانی!!

 

تقریبا شش ساله بود توی یه کوچه منتهی به بازار خلیج تهران کیسه سنگینی رو روی دوشش گرفته بود و می رفت با چند تا بچه قد نیم قد که همسنش بودند باباش دو سال پیش تو افغانستان کشته شده هر روز کارش همینه یه مقدار از مسیر کیسه اش رو برداشتم میگفت : کفشه مامانم روشون کار می کنه و اجرت می گیره کیسه اش برای من که تقریبا سی سالمه سنگین بود   

ساعت 2130   17 مرداد 1388

اللهم عجل لولیک الفرج

قرن 15


 

قرن پانزده وارد ربع دوم خود شده است و هر روز که می گذرد با حوادث خود دهان خلایق را بازتر می کند پر حادثه ترین قرن تاریخ بشریت به نحوی پیش می تازد که گویا تا کنون جز سالهائی معدود چیزی جز رکود در تاریخ ثبت نشده

قرن ۱۵ با تمام تلخی ها و شیرینی هایش نماینده هزاران سال حاکمیت ضحاکان ماردوش و قیام کاوه ها است در قرن ۱۵ تمام حقیقت های بی خدشه و خمارهای اسطوره گون صف کشیده اند

تمام خرافات و آفات به جنگ تمامی آیات و کرامات آمده انده

شیطان از ترس صیحه می کشد و جبرئیل از شوق

در کرانه ای کهکشانهائی پرفروغ به قعر سیاه چاله ها می روند و در کرانه ای خمارزدگانی در صف پیاله ها و ناله ها

شیاطین دیگر شب و روز ندارند هر دقیقه دسیسه ای و هر ساعت ریسه ای

و در این میان تو

تو

آری تو

کاش می دانستم کجای غفلت آباد ما قدم می زنی

خدا نگهدارت گل نرگس

 



دسته بندی :