آفتاب پرستهای حزب بادی و سیاست بی پدر و مادر

سیاست بی پدر و مادر است مال نادرشاه افشار نیست که چشم پسرش را درآورد!

مال محمدرضا شاه نیست که با تبعید و مرگ پدر در تبعید شاه شد!

سیاست بی پدر و مادر است مال حسن روحانی(فریدون) نیست که پسرش محمد با گلوله کلت او از دنیا رفت و معلوم شد داشته حرفهای مگویی از پدرش به وزارت اطلاعات می داده!

مال شهردار سابق تهران نیست که همسر دومش را که همسن نوه اش بود با کلت کشت!

سیاست بی پدر و مادر است مال آن مردی است که به نام مردم و نقطه مقابل هاشمی و موسوی و لاریجانی و با بوسیدن دست رهبری دو دوره رئیس جمهور می شود و در آخر برای اینکه لاریجانی و اصلاح طلبان رای بیاورند به هوادارانش دستور می دهد که اگر من تائید صلاحیت نشدم که معلوم است نمی شوم اصلا به هیچ کسی حتی وزرای من رای ندهید تا دوباره اصلاح طلبان سوار بر مملکت باشند و آن رهبری که رابطه خود را با او رابطه پدر و فرزندی توصیف می­کرد و در سالهای آخر مسئولیت می­گفت که ما هستیم تا تیرها به ما بخورد نه به رهبری، همچنان در گوشه رینگ ،!

سیاست بی پدر است اما مردم ایران بی پدر نیستند و پدری حکیم دارند که می داند چگونه گرگهایی که در لباس گوسفند در میان مسئولین کمین کرده اند را با کمترین خسارت و مشکلات و تلفات از میان بردارد.

داستان تکراری و همیشگی اختیارات

نگاه کوتاهی به وضعیت کابینه داران از سال 1358 تا کنون یک نکته جالب را برای ما روشن می کند

 و آن هم این که آنان هیچ وقت اختیارات کافی نداشته اند اما هیچ گاه از وعده دادن و شرکت مجدد در انتخابات سیر نشده اند استعفای بازرگان رفرانم خواهی بنی صدر استعفای موسوی تغییر قانون اساسی به نفع اختیارات خود توسط هاشمی رفراندم خواهی و غوغای خاتمی و طرفدارانش برای اختیارات قهر احمدی نژاد و در آخر مشکل اختیارات حسن روحانی در سال آخر دور دوم این سوال را در ذهن انسان برجسته می کند که شما چرا پس از سالها و دوره های متوالی که خود و دوستانتان به قدرت رسیده اید از میزان اختیارات رئیس دولت خبر نداشتید و اگر داشتید چرا شرکت می کنید و وعده های رنگین می دهید ؟! این پارادوکس را چه باید کرد؟

غافلگیر نشوید شوکها ادامه دارد



 

باز هم شیب ملایم ناگهان خواهد رسید

نوبت گاز و هوا و آب و نان خواهد رسید

باز هم صد فتنه در سر دارد آن شیخ رجیم

باز شیطان بهر فتنه بی امان خواهد رسید


   


  

 

ادامه مطلب ...