موفقیت اجباری

روحانی بهمن ماه 1395  

اگر فلان و فلان نبود در مذاکرات موفق نمی شدیم!!!

با فلان و فلانش کار ندارم اینجایش مهم است که ایشان هنوز یا واقعا تصور می کند که در مذاکرات موفق شده یا مجبور است اینطور وانمود کند که در مذاکرات موفق شده

البته قطعا مورد دوم صحیح است و ایشان مجبور است در مذاکرات موفق شده باشد ایشان تمام وقت دولتش را به جای هر کار دیگری صرف مذاکره کرده و حالا چطور میتواند بگوید که مذاکرات موفق نبوده چطور میتواند بگوید که برجام زیاد هم نقض نشده بلکه این ذات برجام است که با هر تحریمی سازگار است این ذات برجام است که با هر تهدیدی سازگار است و هیچ تهدیدی را دفع نمی کند این روح برجام است که با عطسه ما نقض میشود اما باز این روح برجام است که با هیچ جنایتی از طرف مقابل حتی خراش برنمی دارد و فقط میشود آن را وارد کالبد یک کاغذ کرد و بعد رئیس جمهور آمریکا را وادار به پاره کردن آن کرد تا برجام نقض شده باشد و این ذات این آفتابه تابان است  که کسی که به خلا رفته را تا ابد در دستشوئی معطل می کند و شروط 15 ساله و بیست ساله اش با ده ها اما و اگر دیگر همراه است و بقول جان کری تنها مبلغ بسیار ناچیزی از مطالبات ایران را برگردانده و مبلغ بیشتری را بلوکه کرده این ذات برجام است که نفت را ارزان کرده و از 140 دلار به زیر پنجاه دلار رسانده است 

حسن روحانی به ابراز ناراحتی انتخاباتی و پساانتخاباتی ترامپ از برجام اشاره میکند و میگوید ببینید برجام چه شاهکاری است که ترامپ از آن ناراحت است

بله ترامپ باید هم ناراحت باشد وقتی احساس میکند که کشورش میتوانسته امتیازات بسیار بیشتری بگیرد و ایرانی ها به خاطر امتیازهائی که داده اند جشن گرفته اند و لابد راضی بوده اند شلوارشان را هم دربیاورند و تقدیم کنند

وظایف  بازیکنان مشخص است ترامپ از آنطرف برای چیزی که در گلویمان فرو کرده ناز کند و روحانی و جریانش از این طرف فضای بیشتری باز کند و با این فرمول راهکار فشار از بالا و چانه زنی از پائین را تا غده آپاندیسیت ایران ادامه دهد

روحانی برای پائین نیامدن از کول خرمراد چاره ای ندارد جز اینکه آمارسازی کند و رقبا را به هرچیزی که شدنی است متهم کند مظلوم نمائی کند و بالاتر از همه از رو نرود شاهکار تاریخی اش را نشان کارشناسان کوبیسم بدهد تا بادماس تصاویر باغ گلابی را برای چشمان غیر مسلح مردم تفسیر کند کرسنتها را با کنسرتها بپوشاند 

و در آخر با نظرسازی خودش را برنده ی حتمی انتخابات فردا با نسبت آرای بسیار زیاد هستم و هرکس دیگزی جز من پیروز خوانده شود شعبده بازی شده و تسلیم این صحنه آرائی خطرناک نخواهم شد یا اینکه پروژه موفق تقلب تاج زاده بر علیه هاشمی در مجلس ششم و تقلب ناموفق و آزمایشی منادی گیت و تقلب در انتخابات مجلس دهم در  تبریز را با هنرنمائی تمامی دستگاه های دولتی آزمایش کند 

و خلاصه اینکه روحانی مجبور است موفق باشد



.: رابطه جریان تردید با امام، کنترل یا تحمیل؟! :.

لطفا با دقت بخونید:

این مطلب تقریبا دو بخش هست

1 پاسخ به یک اتهام

2 نقدی بر هاشمیسم

***

با توجه به اینکه جریان اصولگرا در 10 سال اخیر همواره شخص آقای هاشمی و سایر دست اندرکاران تحمیل و تردید و تسلیم رو به عنوان جریان جام زهر معرفی و ایشون رو به تحمیل قرارداد 598 به امام خمینی و اخیرا به تحمیل آقای موسوی به عنوان نخست وزیر به رئیس جمهور و زیر پا گذاشتن تنها اختیار رئیس جمهور منتخب سالهای 60 تا 68 مردم و نسبت دادن این اتهام به امام با عبارت مشهور (نخست وزیر امام!) کردند، در جدیدترین مورد فردی به نام پرویز امینی با بهانه قرار دادن این مخالفتهای حزب الله و جریان اصولگرا با هاشمی و با اشاره به سوابق انقلابی آقای هاشمی و با اشاره عدم واکنش سریع جریان اصولگرا در رابطه با انتشار مصاحبه آیت الله سید محمد خامنه ای با مجله رمز عبور که عموما مربوط به مسائل دو طرفه بین آقای هاشمی و آقای سید محمد خامنه ای هست منتشر شده و در اون مطلب امام خمینی مورد کنترل!! توسط افراد خاص حتی در عزل منتظری و اعدام سید مهدی هاشمی که به رهبر شدن برادرشون منجر شده معرفی شده این موضوع رو توهین به امام و آقای هاشمی توسط همه جریان اصولگرا معرفی کرده چون تمامی افراد اصولگرا در مورد این مطلب زینفع اند و سکوت کردند! و پرسیده آیا برای منافعتان میخواهید امام رو قربانی کنید!!!؟؟!!


البته توجه به این نکته ضروری هست که آیت الله سید محمد و آیت الله سید هادی خامنه ای تفاوتهای بنیادینی با برادر بزرگوارشون امام خامنه ای دارند و همون طور که در مصاحبه اومده دفاع تلویحی از بیت منتظری و ایراد اتهام علیه شیهد مظلوم بهشتی هم جزو همین مصاحبه هست ولی جالب اینجاست که با وجود قرائن اینچنینی باز هم چنین افرادی تنها به خاطر نسبت با مقام عظمای ولایت و مخالفت جریان اصولگرا با هاشمی انگشت اتهام رو به سمت کلیت جریان اصولگرا نشانه می رند و با این بهانه همه رو با یک چوب می زنند که هر کسی از هاشمی انتقاد می کند انتقادش از همین قماش است


اما باید از این آقای امینی پرسید آیا جرم ماه ها سکوت در برابر فتنه ای که کشور رو تا مرز پرتگاه پیش برد اینکه ایشون حتی یک بار رد نکردند اتهام تقلب رو، عدم حضور ایشون در مراسم تحلیف رئیس جمهور منتخب در تقویت جریان فتنه و نامه کذایی بدون سلام و بسم الله به رهبری بزرگتر هست یا سکوت در برابر یکی از هزارن حرفی که توسط یک فرد نسبتا گمنام در فلان گوشه گفته شده که ارزشی برای مردم نداره؟!
بله امام قابل مدیریت نبودند که اگر بودند نمی توانسند انقلاب را رهبری کنند و آن را به پیش ببرند، اما بعضا برای جلوگیری از جنگ داخلی و حفظ وحدت مسلمین سکوت کردند امام تیز بین تر از این بودند که بنی صدر را از ابتدای امر نشناسند اما دو سال بنی صدر را تحمل کردند و وقتی به پیشنهاد و فشار مجلس و سایر انقلابیون بنی صدر خلع شد جنگ داخلی شروع شد و ده ها نفر از موثرترین افراد انقلاب از رجایی و باهنر و بهشتی گرفته تا ائمه جمعه تبریز و شیراز و اصفهان و یزد ترور شدند، سکوت امام دلیل بر اداره شدن امام توسط افراد خاص نبود بلکه به خاطر حفظ وحدت و جلوگیری از فتنه بود
همان طور که امام خامنه ای نیز به تبعیت از خلف صالح هشت سال آقای خاتمی و اکنون آقای روحانی را تحمل کردند و می کنند و حتی خودشان آقای هاشمی را به عنوان رئیس مجمع منصوب و حفظ می کنند و از اختیارات رهبری در خلع این افراد استفاده نکردند و این دلیلی بر اداره شدن امام خامنه ای توسط فلانی یا بهمانی نیست بلکه این نشان از تیزبینی امام دیروز و امروز جامعه اسلامی است
الان خیلی از افراد با سلایق و انگیزه های متفاوت سیاسی با آقای هاشمی مخالف اند همون طوری که خیلی از افراد عادی و یا حتی بد مثل خلفای عباسی بن لادن طالبان و ... هم یک مدتی هم مخالف بسیار مثبت داشتند و هم مخالفان بسیار منفی
***
اما در مورد اینکه هاشمی فلان بوده و بهمان بوده و رهبری و امام توصیفاتی مثل کور دلان بدانند هاشمی زنده است چون انقلاب زنده است و هاشمی بارها تا مرز شهادت پیش رفته هاشمی از انقلاب اندوخته ای از انقلاب برای خودش جمع نکرده قبل از انقلاب برای انقلاب وقف اموال کرده و ...
باید عرض کنم سالها در خدمت انقلاب بودن مبارز بودن تا مرز شهادت پیش رفتن و وقف اموال در راه مبارزین انقلاب و اندوخته ای از اقلاب برای خود کنار نگذاشتن رو بنده تکذیب نکردم اما بهتره این جمله معروف رو هم یادآوری کنم که:
بصیرت یعنی این که بدانیم شمری که سر از امام حسین جدا کرد بارها در رکاب امیرالمومنین تا مرز شهادت پیش رفته بود
امام خامنه ای
در طول تاریخ خیلی ها در چهره ها و شخصیت هایی کهتبدیل به بت شده بودند گیر کردند
زبیر سیف الاسلام زمان رسول خاتم و طلحه الخیر و عایشه همسر پیامبر در مقابل حضرت علی ایستادند حالا همسر شهید باکری و هاشمی و غیره در کنار اینها به حساب نمی آند اصلا
قاضی شریح رو حضرت علی منصوب کره بود اما همون حکم به مهدور الدم بودن امام حسین به خاطر نیمه تمام گذاشتن حج دادو جالب تر اینکه مختار بعد از قیامش مجور شد از همون قاضی شریح استفاده بکنه به عنوان قاضی القضات استفاده بکنه...
ضمنا خط فکری آقای هاشمی از اول یک مشکلاتی داشت مثل ایده ژاپن اسلامی (در حد ترکیه امروز) ایشون و اینکه عدالت تحقق پذیر نیست آقای هاشمی در کل سخنرانی های بعد از رحلت امامش شاید حتی یک بار از کلمه عدالت استفاده نکرده که قابل جستجو هست (البته بسیاری از مردم و خود بنده شخصا بارها به نماز جمعه ایشون رفتم و سخنرانی هاشو از تلوزیون شنیدم) ایشون اولین کسی هست که بعد از رحلت امام کلمه توسعه رو جایگزین عدالت کرده، لطفا نگید عدالت طلب احمدی نژاد بود که گند بالا اورد! اینکه احمدی نژاد به فرض گند زده یا نزده چیزی رو عوض نمی کنه این که عدالت طلب حضرت علی علیه السلام بوده هم چیزی رو عوض نمیکنه
مثلا بعضی ها میگند ما نماز نمی خونیم می پرسی چرا میگه چون فلان آخوند خرابه! فلان نماز خوان خرابه فاسده
و برعکس بعضی ها میگن ما رو چه به نماز نماز کار حضرت علی هست نماز خوندن ماها توهین به خداست!! اون وقت بپرس تکلیف الهی چی میشه مگه خدا گفته بالاتر از حد توانت نماز بخون مگه خدا گفته بالاتر از حد توانت دنبال عدالت باش
در مورد عدالت هم همین طور رفتار کردند ایشون چون عدالت کار حضرت علی و امام زمان هست چون فلان فرد که مسئول همه نارسایی های گذشته و آینده تاریخ ایران هست از عدالت حرف زده ما از عدالت حرف نمی زنیم حتی حرف عدالت و استفاده از کلمه ی عدالت رو هم تعطیل میکنیم تا آبروی عدالت نره!
اما نه تنها عمل به عدالت وظیفه هست بلکه استفاده از کلمه عدالت و حرف زدن از عدالت هم وظیفه هست
میگن آقا وقتی نمی تونید پاسخگو باشید سطح انتظارات مردم رو بالا نبرید!
اتفاقا باید از عدالت حرف بزنیم که حرف زدن از عدالت امر به معروف هست، آیا اینکه مثل آقای روحانی وعده تحول صد روزه بدیم بالا بردن توقعاته یا اینکه از عدالت طلبی حرف بزنیم؟
که نه آقای روحانی و نه آقای هاشمی هیچ کدوم حتی در مبارزات انتخاباتی کلمه ای از عدالت حرف نزدند! اینها سکوت کردند در مقابل فتنه اینها عدالت رو مهجور کردند اینها به ولی فقیه تحمیل کردند بعضی چیزها رو مثل همون خوارجی که حکمیت و صلح رو به امام علی تحمیل کردند اینها مافیای قدرت و ثروت هستند اینها با برنامه ریزی احتکارهای بی سر و ته که بعدا قسمتی از اون به شکل سبد کالهای مونده به مردم برگشت و تقاضای تحریم از دشمن و فشار دولت قبل رو زمین زدند، اینها همین الان هم دست بردار نیستند و دارند توطعه می کنند هم پلیس شدند و هم قاضی و میخوان با دستمالهای کثیفشون شیشه های فاسد خودروی مملکت رو پاک کنند و با وقاحت تمام ادعای مبارزه با فساد هم می کنند ادعاهایی مثل خزانه خالی است فساد بسیار است تحریم شدید است آمریکا می تواند با یک موشک سیستم دفاعی مملکت ما را از کار بیاندازد! و ... هم قسمتی از این طرح برای نوشاندن جام زهر دیگری به ولایت است....

 

_.:اسرار آیت:._

    ____.:*:._.:*:._.:*:.___


یک سانسور سے و سہ ساله!


33 سال پیش .:سید حسن آیت:. نماینده اصفهان با موهاے مجعد و صورت سه تیغ شده در راه مجلس بود تا به وعده اش در افشاے ارتباط میرحسین موسوی با بیگانگان و احتمال فر-اما-سونر بودن میرحسین موسوے و ایجاد سوالے بزرگ در برابر حامیانش و جلوگیرے از وزیر خارجه شدن موسوے عمل کند اما او هرگز بہ مجلس نرسید و جسد سوراخ سوراخ شده اش به همراه چند کاغذ که دیگر چیزے را ثابت نمے کردند در ماشینش پیدا شد، شاید درگیرے و مخالفت .:سید حسن آیت:. با کلیدے ترین مهره هاے جریانے که امروزه از آنها به سران جریان تریدید و فتنه یاد مے شود کلید حل معماے قتل .:سید حسن آیت:. باشد

و شاید خواندن متن زیر بتواند علت جلوگیرے از چاپ کتاب اسرار آیت در سال 1393 را براے شما روشن کند


***


شهید سید حسن آیت را زمانی کہ در قید حیات دنیایی بود، بیش از آنکہ بہ عنوان دبیر سیاسے حزب جمهورے اسلامے و یا حتے نماینده مردم تهران در مجلس شوراے اسلامے بشناسند، بہ مخالفتهایش با جبہہ ملی و نهضت آزادی و علےالخصوص رئیسجمهور وقت، بنےصدر میشناختند. اما آنها کہ همواره او را عنصرے افراطے معرفے مےکردند، با اثبات حقانیت دیدگاههاے آیت درباره بنیصدر بہ جای بزرگداشت او و عقب نشینی از سخنان خود،همواره او را بایکوت کردند. شاید این موضوع از آن جهت بود کہ آیت یک نقطه مقابل دیگر نیز داشت و آن فردی بود کہ تا 8 سال پس از شهادت آیت نخست وزیر کشور بود و محبوبیتے کسب نمود کہ سرپوشے بر افشاگرےهاے آیت علیه وے گشت. در این میان، اگر هم بہ ندرت از شهید آیت یاد شده، اغلب از سوے مخالفان او بوده است کہ با تخریب شخصیت آیت و ادعاے سرسپردگے او بہ شخصیت مشکوکے همچون مظفر بقایے، غیر مستقیم قصد تطهیر لیبرالها را داشتهاند. همین طور از آنجا کہ شهید آیت بہ عنوان عضو مجلس خبرگان قانون اساسے، نقش ویژهای در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسے جمهورے اسلامے داشته است، نتیجه مخدوش شدن چهره او، بہزعم این گروه، خدشه در اصل ولایت فقیه خواهد بود. 

اما سرانجام، با رخ نموده شدن انحراف میرحسین موسوے در سال گذشته، نام آیت پس از 28 سال بایکوت کامل، بار دیگر بر سر زبانها افتاد. اما بہ راستی مخالفت آیت با موسوے بر چه اصولے استوار بود و از چه نقطهاے آغاز گشت؟شهید آیت بارها در جلسات حزب، میرحسین موسوے و زهرا رهنورد را التقاطے معرفے میکرد و مخالف حضور او در بدنه ارشد حزب بود. شهید آیت تشکلهایے همچون جبہه ملے،نهضت آزادے و سازمان مجاهدین خلق را حلقههاے پے در پے یک زنجیر مےدانست و تشکیلاتے مثل جاما و جنبش مسلمانان مبارز را هم کہ حبیبالله پیمان رئیس آن بود، در چارچوب این جریان ارزیابے میکرد. از آنجا کہ میرحسین موسوے و همسرش قبل از پیروزی انقلاب اسلامے عضو جنبش مسلمانان مبارز بودند، شهید آیت این دو نفر را کماکان شیفته این جریان و سلسله مےدانست. شهید آیت معتقد بود کہ استعمار در برابر مبارزان اصیل، مبارزان قلابے و بدلے بہ وجود مےآورد و از این رو میرحسین را یک انقلابے قلابے مےدانست کہ برای انحراف جریان اصیل در میان آن قرار گرفته است.

 

 ***

بادامچیان در خصوص علت دعوت موسوے بہ حزب جمهورے اسلامے چنین مےگوید: «منظور از حزب جمهورے اسلامے، تشکیل حزبے فراگیر بود تا همه کسانے را کہ مدعےاند و اگر تنها باشند تشکیل یک جرگه و گروه را میےدهند و همگے اظهار مےدارند کہ در خطامام هستیم، یکجا جمع شوند تا در ایران جنگ احزاب در نگیرد. فلذا بہ آن حزب حتیے قطبزاده، بنےصدر و آقای فروهر هم دعوت شدند. پیمان هم دعوت شد. اقتضای آن زمان جمع کردن همه اینها ذیل مراقبت پنج روحانے مورد نظر امام بود. بنابراین او هم بہ حزب دعوت شد. اما از وقتے وارد آنجا شد، رفتارش، نوع برخوردها و گرفتن سرپل روزنامه کہ محل درج افکار حزب و ارتباط با افکار عمومے است و بعد هم راه ندادن هیچ کس بہ نشریه برایمان غیرطبیعے بود. چون آن روزنامه، روزنامه حزب بود و حزب 5 نفر، شهید دکتر آیت، شهید صادق اسلامے، مرحوم آقاے زوارهاے، دکتر محمود کاشانے و یک نفر دیگر را بہعنوان هیأت امنا تعیین کرد. آنها را آنجا گذاشتند تا هیأت امنا با نشریه همراهے کند. اما میرحسین موسوے اصلاً آنها را راه نداد. چون محمود کاشانی و شهید آیت با مصدق مخالف بودند، ولے او مصدقے بود

 

 

 

یکے از نقاط اختلاف شهید آیت و مهندس موسوے، طرفدارے جدی او از دکتر مصدق بود، بہگونهای کہ تا قبل از فاجعه هفتمتیر کہ مهندس موسوے سردبیرے روزنامه جمهورے اسلامے ارگان حزب جمهورے اسلامے را برعهده داشت، بسیارے از صفحات این روزنامه بہطرفدارے از دکتر مصدق اختصاص میےیافت. چنین مشے و رفتاری سبب تشدید اختلاف میان آیت و موسوے شد. تا آنجا کہ زمانےکہ موسوے کہ ناگزیر بہ درج مقاله آیت علیه مصدق شد نیز بر آن مقدمهاے افزود و تذکر داد کہ این دیدگاه شخصے نگارنده است.

 

 

 

علیرضا نادعلے، از اعضاے حزب جمهورے اسلامے مےگوید: «شهید آیت مدتے معاونت سیاسے حزب بود... یادم هست کہ شهید آیت سر درگیرے با مهندس موسوے، از حزب قهر کرده بود و جلسه شوراے مرکزے را هم حتے نمیآمد... شهید آیت خیلے قاطع و محکم بہ ملےگراها و سلطنتےها و منافقها حمله مےکرد. خب ما هم واقعاً با همه ضعف معلوماتے کہ داشتیم، میدانستیم حالا «بازرگان» یا «سنجابی» یا بعضے دیگر خب انقلابے نیستند. با «امام» صددرصد نیستند. ولی شهید آیت علناً مطرح مےکرد کہ خیلی از این ملےها اصلاً دین ندارند و ضدانقلابند و منتظر فرصتند کہ بہ جمهوری اسلامے ضربہ بزنند. این طرف، خوب میرحسین و بعضی دور و برےهایش سمپاتے داشتند بہ این ملےها. اختلاف شهید آیت با میرحسین موسوے، ادعایے نیست کہ تنها یکے دو نفر از اعضاے حزب جمهورے اسلامے گواه آن باشد. ‌هاشمے رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شوراے اسلامے و عضو هیأت مؤسس حزب در خاطرات خود از 6 اردیبہشت 1360چنین مےنویسد: «شب در جلسه مشترک مسئولان اجرایے و نمایندگان مجلس حزب شرکت کردم. مقدارے از وقت در انتقاد از حزب و روزنامه [جمهورے اسلامے] گذشت. آقاے آیت بہ خط روزنامه اعتراض داشت، آقاے [میرحسین] موسوی دفاع کرد

 

 

 

این انتقادات اما زمانے اوج گرفت کہ فراتر از حزب جمهورے اسلامے، اعطاے پستهای کلیدے کشورے بہ میرحسین موسوے مطرح گردید. بادامچیان عضو وقت شوراے مرکزے حزب جمهورے اسلامے، در این خصوص مےگوید: « شهید آیت در جلسه شب هفتم تیر، جلسه قبل از غروب شورای مرکزی حزب و ساعاتی قبل از انفجار، وقتی حرف وزارت خارجه آقای موسوے مطرح شد، گفت: من حتماً مخالفت مےکنم و حتماً در مجلس علیه او صحبت خواهم کرد. طبعاً دوستان آقای موسوے برآشفتند و با تندی با او برخورد کردند. دوستان دکتر آیت هم بہ پشتیبانی از آقاے آیت مطالب مختلفے را بیان کردند. بالاخره مرحوم شهید بہشتے قصد کردند در این زمینه نظر و رأی شوراے مرکزے را بگیرند. چون مطرح شده بود باید مخالف و موافق صحبت مےکردند. شهید آیت گفت: اگر شوراے مرکزے هم بہ وزیر خارجه شدن ایشان رأے بدهد،من قطعاً مخالفت خواهم کرد. آنها هیاهو کردند کہ این رأے تشکیلاتے است و باید آقاے آیت کہ عضو شوراے مرکزے است این تبعیت تشکیلاتے را داشته باشد. آقاے آیت بہ صراحت گفت: من آقای مهندس موسوی را شاگرد پیمان میدانم و خط پیمان خط امریکاست و آقای موسوی در نهایت بہ خط امریکا مےرسد. فلذا من وظیفه شرعے و الهے میدانم کہ بہ هر نحوے شده است با ایشان مخالفت کنم. ولو اینکہ ایشان رأے بیاورد. من باید وظیفهام را انجام بدهم تا در تاریخ بماند. در اینجا وظیفه من گفتن است. بعضی از دوستان میگفتند باید تصمیم بگیریم تا ایشان را بہ دلیل این موضع اخراج کنیم. قرار شد فعلاً این بحث بگذرد تا بعد با آقای آیت صحبت شود. حتے من کہ خود نیز در آن جلسه بہ آقاے موسوے رأے ندادم، بہ او گفتم آقاے دکتر آیت وقتے کہ شورا و حزب نظر مےدهد، شما حداقل میتوانید بہ احترام نظر جمع سکوت کنید و چیزی نگویید. ایشان گفت: نه. من قطعاً معتقدم کہ اینجا جای سکوت نیست و وظیفه من اظهار حقایق استشهید آیت همچنین در جاے دیگرے گفته بود: «درست است کہ این آقا [موسوی] عضو حزب [جمهورے اسلامی] است اما در عینحال افکارش،افکارے کہ در خط ولایت باشد، نیست بلکہ بہ عملگرایی فردے تمایل دارد و هوادار مصدق و جزو حلقه حبیبالله پیمان است و در چنین مواردے خودش و همسرش مقابل مجلس خبرگان قانون اساسے میایستند. بنابراین، این دو نفر بہاحتمال قوی در مسیرے خواهند رفت کہ در آینده اگر خودشان را اصلاح نکنند، جلوے نظام هم میایستند

 

 

 

سرانجام او بہ این وظیفه نیز عمل نمود و در جلسه رأے گیری موسوی در مجلس شوراے اسلامے در تاریخ 14 تیر 1360، یعنی یک هفته بعد از انفجار هفت تیر بہ مخالفت با موسوی پرداخت. اما بہ واسطه شرایط خاص کشور، سخنانش را بسیار کوتاه بیان نمود. سرانجام سخن او شنیده نشد و موسوی از مجلس رأے آورد. هاشمی در بیان خاطرات روز 14 تیر 1360 مینویسد: «جلسه علنی داشتیم. معرفی وزیر خارجه مطرح بود کہ تصویب شد. آقای مهندس میرحسین موسوی سردبیر روزنامه جمهورے اسلامی، وزیر خارجه شد. از اول کار، آقای رجایی ایشان را معرفی کرده بود. بنی صدر قبول نمیکرد. آقایان (دکتر حسن) آیت و احمد کاشانی مخالفت کردند و عکسالعمل بدے داشت!؛ مخصوصاً از آقای آیت کہ عضو شوراے مرکزی حزب استپس از مخالفت اولیه شهید آیت با وزارت امورخارجه موسوی، هاشمی رفسنجانی بشدت بہ آیت اعتراض میکند کہ این مسئله سبب قهر شهید آیت از جلسات شوراے مرکزے حزب میشود. اما پیش از آنکہ موسوی فرصت یابد تا در کابینه رجایے حضور یابد، نخست وزیر جدید انتخاب گردید و لازم شد بار دیگر و این بار در کابینہ شهید باهنر از مجلس کسب رأے نماید کہ این امر در روز 14 مرداد 1360 رخ مےداد.

 

 

 

اسرافیلیان کہ از نزدیکان و دوستان پرسابقه شهید آیت بوده است، در مصاحبہاے در سال گذشته در این خصوص گفت: « شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز [در مجلس] غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع و جور کرده و در پوشه گذاشته بود تا بہ مجلس بیاید، همسرش نقل میکند و میگوید: من از آیت خواستم بہ مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت: امروز (چهارشنبہ 14 مرداد 1360) باید تکلیف جمهوری اسلامے مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقتها را برای مردم روشن کنم

 

 

 

شهید حسن آیت یک ماه بعد از نطق قبلیش در مجلس شوراے اسلامے و در حالے کہ برای نطق جدیدی علیه موسوی حاضر گشته بود و قصد حرکت بہ سوے مجلس را داشت، صبح روز 14 مرداد 1360 در برابر منزل خود هدف رگبار قرار گرفت و بہ شهادت رسید و سرانجام میرحسین موسوی25 مرداد 1360،منصب وزارت خارجه را از شهید رجایی کہ بہ طور همزمان سرپرست وزارت امور خارجه نیز بود، تحویل گرفت.

 

 

 

اینکہ آن اسناد چه بود، آیا بہ راستی سند فرماسونر بودن موسوی بوده است؟ و آیا تقارن ترور وے و روز کسب رأے موسوی اتفاقے بوده است یا برنامه ریزے شده؟ موضوعے است کہ بہ رغم جنجال مطبوعاتی بسیار در سال گذشته بر روی آن، نیاز بہ پژوهش بیشتر تاریخ پژوهان دارد اما آنچه مسلم است پس از شهادت آیت کہ قدرت در دست یاران موسوی افتاد، سالگرد شهادت آیت از تقویمهایے کہ شهادت همه چهرههاے شاخص انقلاب را ثبت نموده بود، حذف گردید!

 

---------------

 گروه تاریخ انقلاب- محمد مهدے اسلامے

منبع: روزنامه ایران

کد خبر:57185 -