امــــروز گذرگاه آینده
امــــروز گذرگاه آینده

امــــروز گذرگاه آینده

امروز

.: رابطه جریان تردید با امام، کنترل یا تحمیل؟! :.

لطفا با دقت بخونید:

این مطلب تقریبا دو بخش هست

1 پاسخ به یک اتهام

2 نقدی بر هاشمیسم

***

با توجه به اینکه جریان اصولگرا در 10 سال اخیر همواره شخص آقای هاشمی و سایر دست اندرکاران تحمیل و تردید و تسلیم رو به عنوان جریان جام زهر معرفی و ایشون رو به تحمیل قرارداد 598 به امام خمینی و اخیرا به تحمیل آقای موسوی به عنوان نخست وزیر به رئیس جمهور و زیر پا گذاشتن تنها اختیار رئیس جمهور منتخب سالهای 60 تا 68 مردم و نسبت دادن این اتهام به امام با عبارت مشهور (نخست وزیر امام!) کردند، در جدیدترین مورد فردی به نام پرویز امینی با بهانه قرار دادن این مخالفتهای حزب الله و جریان اصولگرا با هاشمی و با اشاره به سوابق انقلابی آقای هاشمی و با اشاره عدم واکنش سریع جریان اصولگرا در رابطه با انتشار مصاحبه آیت الله سید محمد خامنه ای با مجله رمز عبور که عموما مربوط به مسائل دو طرفه بین آقای هاشمی و آقای سید محمد خامنه ای هست منتشر شده و در اون مطلب امام خمینی مورد کنترل!! توسط افراد خاص حتی در عزل منتظری و اعدام سید مهدی هاشمی که به رهبر شدن برادرشون منجر شده معرفی شده این موضوع رو توهین به امام و آقای هاشمی توسط همه جریان اصولگرا معرفی کرده چون تمامی افراد اصولگرا در مورد این مطلب زینفع اند و سکوت کردند! و پرسیده آیا برای منافعتان میخواهید امام رو قربانی کنید!!!؟؟!!


البته توجه به این نکته ضروری هست که آیت الله سید محمد و آیت الله سید هادی خامنه ای تفاوتهای بنیادینی با برادر بزرگوارشون امام خامنه ای دارند و همون طور که در مصاحبه اومده دفاع تلویحی از بیت منتظری و ایراد اتهام علیه شیهد مظلوم بهشتی هم جزو همین مصاحبه هست ولی جالب اینجاست که با وجود قرائن اینچنینی باز هم چنین افرادی تنها به خاطر نسبت با مقام عظمای ولایت و مخالفت جریان اصولگرا با هاشمی انگشت اتهام رو به سمت کلیت جریان اصولگرا نشانه می رند و با این بهانه همه رو با یک چوب می زنند که هر کسی از هاشمی انتقاد می کند انتقادش از همین قماش است


اما باید از این آقای امینی پرسید آیا جرم ماه ها سکوت در برابر فتنه ای که کشور رو تا مرز پرتگاه پیش برد اینکه ایشون حتی یک بار رد نکردند اتهام تقلب رو، عدم حضور ایشون در مراسم تحلیف رئیس جمهور منتخب در تقویت جریان فتنه و نامه کذایی بدون سلام و بسم الله به رهبری بزرگتر هست یا سکوت در برابر یکی از هزارن حرفی که توسط یک فرد نسبتا گمنام در فلان گوشه گفته شده که ارزشی برای مردم نداره؟!
بله امام قابل مدیریت نبودند که اگر بودند نمی توانسند انقلاب را رهبری کنند و آن را به پیش ببرند، اما بعضا برای جلوگیری از جنگ داخلی و حفظ وحدت مسلمین سکوت کردند امام تیز بین تر از این بودند که بنی صدر را از ابتدای امر نشناسند اما دو سال بنی صدر را تحمل کردند و وقتی به پیشنهاد و فشار مجلس و سایر انقلابیون بنی صدر خلع شد جنگ داخلی شروع شد و ده ها نفر از موثرترین افراد انقلاب از رجایی و باهنر و بهشتی گرفته تا ائمه جمعه تبریز و شیراز و اصفهان و یزد ترور شدند، سکوت امام دلیل بر اداره شدن امام توسط افراد خاص نبود بلکه به خاطر حفظ وحدت و جلوگیری از فتنه بود
همان طور که امام خامنه ای نیز به تبعیت از خلف صالح هشت سال آقای خاتمی و اکنون آقای روحانی را تحمل کردند و می کنند و حتی خودشان آقای هاشمی را به عنوان رئیس مجمع منصوب و حفظ می کنند و از اختیارات رهبری در خلع این افراد استفاده نکردند و این دلیلی بر اداره شدن امام خامنه ای توسط فلانی یا بهمانی نیست بلکه این نشان از تیزبینی امام دیروز و امروز جامعه اسلامی است
الان خیلی از افراد با سلایق و انگیزه های متفاوت سیاسی با آقای هاشمی مخالف اند همون طوری که خیلی از افراد عادی و یا حتی بد مثل خلفای عباسی بن لادن طالبان و ... هم یک مدتی هم مخالف بسیار مثبت داشتند و هم مخالفان بسیار منفی
***
اما در مورد اینکه هاشمی فلان بوده و بهمان بوده و رهبری و امام توصیفاتی مثل کور دلان بدانند هاشمی زنده است چون انقلاب زنده است و هاشمی بارها تا مرز شهادت پیش رفته هاشمی از انقلاب اندوخته ای از انقلاب برای خودش جمع نکرده قبل از انقلاب برای انقلاب وقف اموال کرده و ...
باید عرض کنم سالها در خدمت انقلاب بودن مبارز بودن تا مرز شهادت پیش رفتن و وقف اموال در راه مبارزین انقلاب و اندوخته ای از اقلاب برای خود کنار نگذاشتن رو بنده تکذیب نکردم اما بهتره این جمله معروف رو هم یادآوری کنم که:
بصیرت یعنی این که بدانیم شمری که سر از امام حسین جدا کرد بارها در رکاب امیرالمومنین تا مرز شهادت پیش رفته بود
امام خامنه ای
در طول تاریخ خیلی ها در چهره ها و شخصیت هایی کهتبدیل به بت شده بودند گیر کردند
زبیر سیف الاسلام زمان رسول خاتم و طلحه الخیر و عایشه همسر پیامبر در مقابل حضرت علی ایستادند حالا همسر شهید باکری و هاشمی و غیره در کنار اینها به حساب نمی آند اصلا
قاضی شریح رو حضرت علی منصوب کره بود اما همون حکم به مهدور الدم بودن امام حسین به خاطر نیمه تمام گذاشتن حج دادو جالب تر اینکه مختار بعد از قیامش مجور شد از همون قاضی شریح استفاده بکنه به عنوان قاضی القضات استفاده بکنه...
ضمنا خط فکری آقای هاشمی از اول یک مشکلاتی داشت مثل ایده ژاپن اسلامی (در حد ترکیه امروز) ایشون و اینکه عدالت تحقق پذیر نیست آقای هاشمی در کل سخنرانی های بعد از رحلت امامش شاید حتی یک بار از کلمه عدالت استفاده نکرده که قابل جستجو هست (البته بسیاری از مردم و خود بنده شخصا بارها به نماز جمعه ایشون رفتم و سخنرانی هاشو از تلوزیون شنیدم) ایشون اولین کسی هست که بعد از رحلت امام کلمه توسعه رو جایگزین عدالت کرده، لطفا نگید عدالت طلب احمدی نژاد بود که گند بالا اورد! اینکه احمدی نژاد به فرض گند زده یا نزده چیزی رو عوض نمی کنه این که عدالت طلب حضرت علی علیه السلام بوده هم چیزی رو عوض نمیکنه
مثلا بعضی ها میگند ما نماز نمی خونیم می پرسی چرا میگه چون فلان آخوند خرابه! فلان نماز خوان خرابه فاسده
و برعکس بعضی ها میگن ما رو چه به نماز نماز کار حضرت علی هست نماز خوندن ماها توهین به خداست!! اون وقت بپرس تکلیف الهی چی میشه مگه خدا گفته بالاتر از حد توانت نماز بخون مگه خدا گفته بالاتر از حد توانت دنبال عدالت باش
در مورد عدالت هم همین طور رفتار کردند ایشون چون عدالت کار حضرت علی و امام زمان هست چون فلان فرد که مسئول همه نارسایی های گذشته و آینده تاریخ ایران هست از عدالت حرف زده ما از عدالت حرف نمی زنیم حتی حرف عدالت و استفاده از کلمه ی عدالت رو هم تعطیل میکنیم تا آبروی عدالت نره!
اما نه تنها عمل به عدالت وظیفه هست بلکه استفاده از کلمه عدالت و حرف زدن از عدالت هم وظیفه هست
میگن آقا وقتی نمی تونید پاسخگو باشید سطح انتظارات مردم رو بالا نبرید!
اتفاقا باید از عدالت حرف بزنیم که حرف زدن از عدالت امر به معروف هست، آیا اینکه مثل آقای روحانی وعده تحول صد روزه بدیم بالا بردن توقعاته یا اینکه از عدالت طلبی حرف بزنیم؟
که نه آقای روحانی و نه آقای هاشمی هیچ کدوم حتی در مبارزات انتخاباتی کلمه ای از عدالت حرف نزدند! اینها سکوت کردند در مقابل فتنه اینها عدالت رو مهجور کردند اینها به ولی فقیه تحمیل کردند بعضی چیزها رو مثل همون خوارجی که حکمیت و صلح رو به امام علی تحمیل کردند اینها مافیای قدرت و ثروت هستند اینها با برنامه ریزی احتکارهای بی سر و ته که بعدا قسمتی از اون به شکل سبد کالهای مونده به مردم برگشت و تقاضای تحریم از دشمن و فشار دولت قبل رو زمین زدند، اینها همین الان هم دست بردار نیستند و دارند توطعه می کنند هم پلیس شدند و هم قاضی و میخوان با دستمالهای کثیفشون شیشه های فاسد خودروی مملکت رو پاک کنند و با وقاحت تمام ادعای مبارزه با فساد هم می کنند ادعاهایی مثل خزانه خالی است فساد بسیار است تحریم شدید است آمریکا می تواند با یک موشک سیستم دفاعی مملکت ما را از کار بیاندازد! و ... هم قسمتی از این طرح برای نوشاندن جام زهر دیگری به ولایت است....

 

قطار جکها را متوقف کنید

 

قطار حرکت کرد...



بعضی ها پیاده میشدند و بعضی ها سوار اما همان راننده بود و همان قطار بود و همان مسافران



قطار جکها  از ایستگاه تبریز و  رشت و قزوین و  لرستان  , اصفهان  گذشت، ایستگاههای ملکوتی و احمدی نژاد و شریعتی  و جنتی و حتی لقمان را رد کرد و به خمینی رسید


و امّا خمینی .......

  • روزی که امام فرمود سربازان من در گهوارههستند بعضی ها خندیدند 
  • تا ۱۵ سال بعد شد و آنهایی که ۱۵ سال پیش در گهواره بودند پهلوی را سرنگون و حکومت جدیدی برپا  و با جهان استکبار جنگیدند

  • روزی که امام در هواپیما به ایران می آمد طبق برنامه با آرامش خوابید و بعضی ها به این آرامش و بی خیالی خندیدند
  • روزی که امام به گورباچف رئیس جمهور شوروی که به با اقتدار بر نیمی از جهان حکومت میکرد پیام دادند که راه درست راه اسلام است و کمونیسم بعد از این به موزه تاریخ خواهد رفت هر کس شنید خندید به جز عده ای اندک تا چهار سال بعد شوروی تجزیه شد و همه انگشت به دهان ماندند
  • روزی که جوانان انقلابی لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر و جاسوسانی که اسم دیپلمات رویشان بود را دستگیر کردند آمریکا ایران را تهدید به حمله کرد امام فرمود: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند بعضی ها خندیدند و بازرگان که وعده برق و آب مجانیش روی حرفهای امام مونتاژ شد از ترس استعفا داد تا اولین حرکت آمریکایی ها در طبس به بهانه گروگانها مات شد
  • و باز خیلی ها نفهمیدند دست امام در دست امام زمان است
  • اما جماعتی که امام جماعت داشتند اما به امام جماعتی بزرگتر بودن خمینی خندیدند
  • جماعت شبه روشنفکری که از کتابهای انگلیسی ترجمه و تکرار میکردندو به ساده حرف زدن این دریای علم و نور با مردم خندیدند
  • جماعتی که حتی به دل آرام و قلب مطمئن و آرامش امام در هنگام عروج خندیدند که دیگر راه خمینی تمام شد
  • اما جالب اینجاست که اینها بعد از سالها به این نتیجه رسیدند که چون نسل جدید عظمت خمینی را ندیده اند بیائید برایش جک بسازیم غافل از اینکه آبروی خوشان را می برند و شمشیر بر کوهی سترگ می کوبند
  • چون به قول خمینی با مرگ خمینی خدا نمیمیرد و خدای خمینی همیشه زنده است ....
  • اما این قطار باید متوقف شود یعنی مطمئنا اگر متوقف نشود به ائمه و پیامر و خدای متعال هم خواهد رشید

سید حســـیـــــــــن hosin خمینی کیست ؟!

سلام دوستان این مطلب با بیش از 33000 بازدید یکی از پربازدیدترین مطالب این وبگاه بوده و نظرات مربوطه توسط بنده تعقیب میشه .... 

بروز آوری 9 تیر 1394 (متن انتهایی)

آخرین بروز آوری 25 آذر 1394:

1-  (با توجه به اعتراض بعضی از بازدیدکننده گان سیگاری که به ناحق در دست علامه سیدحسین آقا فتوشاپ شده بود با تسبیح عوض شد!!) در هر صورت ما اعتراف میکنیم که رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای (حفظه الله) هم زمانی سیگار میکشیدند و چون این شباهت میتواند از نظر هواداران سیدحسین گناهی نابخشودنی باشد سیگار از دست نامبرده حذف می گردد!

2 - تصویر جدید به انضمام آدرس کانال تلگرام مستضعفین به آدرس mostazafintt اضافه گردید.

3 - بعضی از نظرات تأئید و پاسخ داده شد.

 


 


  سید حسین خمینی بزرگترین نوه امام و فرزند آیت الله شهید سید مصطفی خمینی است او کسی است که با کارهای عجیبش مردم ایران را برای اتفاقات عجیب آماده کرد ! 


  

جلود نخست وزیر لیبی به تهران آمده بود شهید چمران به خاطر دست داشتن لیبی در ربوده شده امام موسی صدر از جلود خواست که برگردد سید جوانی به چمران نزدیک شد و سیلی محکمی در گوش او زد و گفت « اینجا مملکت بابای منه شما اگه ناراحتی می تونی بری همون لبنان زندگی کنی 1 »

 

اختلاف منافقین و جریان بنی صدر روز بروز با امام و یاران امام بیشتر می شد و سید حسین روز بروز بیشتر از قبل در برابر بهشتی و رجائی و باهنر و خامنه ای و هاشمی و دیگران موضع گیری میکرد  تا جائی که : در سال 59 وقتی سید حسین خمینی می رود در مشهد به نفع بنی صدر سخنرانی می کند. مردم به او حمله می آورند و می خواستند سید حسین خمینی را بزنند و ایشان که مسلح بوده، سلاح کمری داشته، دست به سلاح کمری اش می برد، بچه های کمیته جلوی او را می گیرند می برندش در یک اتاق دیگر. از همانجا مسئولین کمیته تماس می گیرند با دفتر امام. پیغام به امام داده می شود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم. امام به مرحوم آیت الله اشراقی می فرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند. آقای اشراقی به دفتر می آید و از طریق آقای رحمانی که بعدها نماینده امام در نیروی انتظامی شدند، از طریق ایشان به بچه های کمیته پیغام می دهند. ولی بخش دوم پیام امام را آقای اشراقی نمی دهد و فقط می گوید امام گفته آقای سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود. وقتی ایشان پیش امام بر می گردد امام می پرسد شما دستور من را ابلاغ کردی. ایشان می گوید بله. امام گفت آقای اشراقی کامل ابلاغ کردی؟ آقای اشراقی که نمی توانسته دروغ بگوید می گوید نه من قسمت دومش را نگفتم. امام به آقای اشراقی می فرمایند بر می گردی مجدد تلفن می زنی و هر دو قسمت پیام من را می دهید. سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش زد با تیر او را بزنید.2

حضرت امام در نامه ای خطاب به سید حسین خمینی که متن آن درجلد14صحیفه نورآمده است با انتقاد شدید از وی، نوشته اند: «پسرم حسین خمینی! جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت آنها انسان متوجه می‌شود . من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کوران‌های سیاسی وارد نشوند؛ من امید دارم که شما با مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی و با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس اماره بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع بشوی؛ من علاوه بر نصیحت پدری پیر، به شما امر شرعی می‌کنم که در این بازی‌های سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی؛ من به شما امر می‌کنم به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش، به تحصیل علوم اسلامی و انسانی بپرداز3 » 

 

انزوای اول  

 

سید حسین به قم می رود و مثلا مشغول تحصیل می شود و روایات مختلفی از دوران انزوای سید حسین هست اما متأسفانه شیاطینی که به سید حسین نفوذ کرده بودند اصرار داشتند او را تا آخرین حد سقوط پیش ببرند // در سال 82 ناگهان صدای سید حسین خمنی از نجف شنیده شد که در مصاحبه با روزنامه هلندی هندلزیلاد مواضع عجیب تری اتخاذ کرده بود : علی‏رغم ناامنی در عراق و خطراتی که از جانب ماموران مخفی جمهوری اسلامی برایم وجود دارد اکنون فضای باز و آزاد در عراق به من امکان می دهد قفل سر بسته دهانم را باز کنم و آنچه را رهبران ایران به نام مذهب و خدا بر سر مردم ایران می آورند را افشا سازم.بدانید دیکتاتورهای مذهبی قادر نخواهند بود مانع من شوند. مهمترین خواسته من جدایی دین از حکومت است چرا که تا زمان امام دوازدهم هیچکس نمی تواند به نام خدا و اسلام حکومت را به دست بگیرد۴ .  

 

سید حسین در سال 84 یک دیدار تقریبا جنجالی هم با رضا پهلوی داشت یک دیدار مصنوعی و نمایشی که در آن وقتی رضا پهلوی می گوید پدربزرگ من به ایران خدمت کرد سید حسین هم می گوید و پدربزرگ من هم خیانت کرد !!! 

 

انزوای دوم : 

 سید حسین خمینی

او اکنون در قم و در حبس خانگی به سر می برد اما از ادعاها و رفتار عجیب خود دست برنداشته است و اخیرا هم در ادامه جنگ روانی خود مدعی شده است که می خواهد اسنادی را از چگونگی کشته شدن پدرش لابد به دست پدربزرگش یا اطرافیان او منتشر کند !! 5

 

 و اینها چیزی است که به لطف خدا به خوبی مردم ما را در برابر فتنه گری های آقازاده های بی هنر اینچنینی مصون می کند

 


 

1 : کتاب روایت صدر 

2 : رجا نیوز :    www.rajanews.com/detail.asp?id=52127  

2: تابناک : www.tabnak.com/nbody.php?id=51996  

3 : نیوز آنلاین : http://www.newsonline.ir/?tag=%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C
1 - 2 - 3 - ۴ - 5 : با تشکر از ولایت 110 : 







ضرب المثل ها:

1- پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد

2- گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تورا چه حاصل

3 - شیر را بچه همی ماند بدو ... تو به پیغمبر چه می مانی بگو



شخصیت های مشابه در تاریخ:

1 - جعفر کذاب

2 - پسر نوح



پ.ن :

جریانات شیطانی همواره برای دستیابی به چهار هدف و اولویت عمده در اطراف بزرگان اسلام پرسه زده اند 

اولویت اول: فاسد کردن بزرگان

اولویت دوم : فاسد کردن فرزندان ایشان برای

اولویت سوم: تخریب وجه اجتماعی آنان

اولویت چهارم: افساد خاندان و استفاده از نفوذ اجتماعی فرزندان و خانواده ایشان

***

در مورد حضرت امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه شیاطین از دست یابی به اهداف اول و دوم ناکام ماندند و علاوه بر شخص حضرت امام فرزندان ذکور ایشان نیز به اسوه های مذهبی این ملت در ولایتمداری و استکبار ستیزی تبدیل شدند و شهادت بازوی توانمند امام راحل آیت الله سیدمصطفی خمینی در نجف اشرف با وجود آنکه ضربه ای جبران ناپذیر بر امام راحل در اوج غربت و تنهایی بود درگذشت مشکوک مرحوم حاج احمدآقا نیز شکستن دژی مستحکم در دفاع از ولایت امام خامنه ای در سالهای آغازین ولایت ایشان بود ولایت پذیری این دوبزرگوار و همراهی همیشگی آنان با ولایت بر دورترین افراد نیز پوشیده نیست اما چه فایده که فرزندان این دو بزرگوار برخلاف منویات پدران و پدربزرگ عظیم الشانشان راهی دگرگونه انتخاب کرده و اندک اندک طعمه دشمنان پدرانشان شدند